کلمه جو
صفحه اصلی

تلعلم

فرهنگ معین

(تَ لَ لُ ) [ ع . ] (مص ل . ) توقف کردن ، درنگ کردن در کار.

لغت نامه دهخدا

تلعلم. [ ت َ ل َ ل ُ ] ( ع مص ) درنگ کردن در کار و توقف نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فریتاگ صحیح این کلمه را تلعسم میداند. ( از دزی ج 2 ص 536 ).


کلمات دیگر: