کلمه جو
صفحه اصلی

هزار نوا

فرهنگ فارسی

آنکه هزار آهنگ دارد و نوا های بسیار گوناگون نوازد

لغت نامه دهخدا

هزارنوا. [ هََ / هَِ ن َ ] ( ص مرکب ) آنکه هزار آهنگ دارد و نواهای بسیار گوناگون نوازد :
با مطرب هزارنوا باده نوش کن
در موسمی که زاغ هزیمت شد از هزار.
سوزنی.
رجوع به هزارآوا شود.


کلمات دیگر: