کلمه جو
صفحه اصلی

مرصود

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- انتظار کشیده شده .۲- ستارهای که در رصد خانه حرکات و اوضاعش ضبط شده .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - انتظار کشیده شده . ۲ - ستاره ای که در رصدخانه حرکات و اوضاعش ضبط شده است .

لغت نامه دهخدا

مرصود. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رصد. رجوع به رصد شود. چشم داشته شده. || از رصدمعلوم کرده شده. ( ناظم الاطباء ). || أرض مرصود؛ نعت است از رصد، و رصد به معنی یک بار رسیدن باران است زمین را. ( منتهی الارب ). رجوع به مرصدة شود.

فرهنگ عمید

ویژگی ستاره ای که وضع آن در رصد خانه معلوم شده، رصدشده.


کلمات دیگر: