کلمه جو
صفحه اصلی

مزاوجت


مترادف مزاوجت : ازدواج، تزویج، زناشویی، عروسی، مناکحت، وصلت، ازدواج کردن، زناشویی کردن

متضاد مزاوجت : جدایی، طلاق

فارسی به انگلیسی

marrying

مترادف و متضاد

ازدواج، تزویج، زناشویی، عروسی، مناکحت، وصلت ≠ جدایی، طلاق


ازدواج کردن، زناشویی کردن


۱. ازدواج، تزویج، زناشویی، عروسی، مناکحت، وصلت
۲. ازدواج کردن، زناشویی کردن ≠ جدایی، طلاق


فرهنگ فارسی

باهم جفت وقرین شدن، زناشویی کردن
( مصدر ) جفت و قرینشدن زناشویی کردن جمع : مزاوجات .

فرهنگ معین

(مُ وِ جَ ) [ ع . مزاوجة ] (مص م . ) زناشویی کردن .

فرهنگ عمید

۱. با هم جفت و قرین شدن.
۲. زناشویی کردن.


کلمات دیگر: