کلمه جو
صفحه اصلی

پیوس

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- انتظار امید : با عقل کار دیده بخلوت شکایتی میکردم از نکایت گردون پرفسوس . گفتم زجور اوست که ارباب فضل را عمر عزیز میرود اندر سر پیوس . ( ابن یمین ) ۲- طمع توقع .

فرهنگ معین

(اِ. ) = بیوس : ۱ - انتظار، امید. ۲ - طمع ، توقع .

لغت نامه دهخدا

پیوس. ( اِ ) انتظار. امید. پیوز. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بیوس :
با عقل کار دیده بخلوت شکایتی
میکردم از نکایت گردون پرفسوس
گفتم ز جور اوست که ارباب فضل را
عمر عزیز میرود اندر سر پیوس.
ابن یمین.
|| طمع. توقع. ( برهان ).
- به پیوسی ؛ توقع. طمع :
به پیوسی از جهان دانی که چون آید مرا
همچنان کز پارگین امید کردن کوثری.
انوری.
افسوس که دور به پیوسی بگذشت
وین عمر چو جان عزیزم از سی بگذشت
اکنون چه خوشی و گر خوشی دست دهد
صد کاسه بنانی چوعروسی بگذشت.
( از صحاح الفرس ).

فرهنگ عمید

۱. = پیوسیدن
۲. (اسم مصدر ) امید، انتظار.

دانشنامه عمومی

(گنابادی) پِیْوَسْ؛ ملحق شدن، پیوستن، اضافه شدن، افزوده شدن، جمع آمدن.


پاپ پیوس یکم (به انگلیسی: Pope Pius I) یکی از پاپ های کلیسای کاتولیک رم بود که در ایتالیا به دنیا آمد و بین سال های ۱۴۲ تا ۱۵۵ میلادی پاپ بود.
پاپ
فهرست پاپ های کلیسای کاتولیک روم
Wikipedia contributors, "List of popes," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=List_of_popes&oldid=268921163 (accessed February 9, 2009).


کلمات دیگر: