کلمه جو
صفحه اصلی

تلهب

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) زبانه زدن زبانه کشیدن بر افروختن . ۲ - ( اسم ) زبانه کشی . جمع : تلهبات .

فرهنگ معین

(تَ لَ هُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) زبانه کشیدن آتش .

لغت نامه دهخدا

تلهب. [ ت َ ل َهَْ هَُ ] ( ع مص ) افروخته شدن و روشن گردیدن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). شعله زن شدن آتش و زبانه کشیدن آتش. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ عمید

افروخته شدن و زبانه کشیدن آتش.


کلمات دیگر: