کلمه جو
صفحه اصلی

استهلال

فارسی به انگلیسی

wishing to see the now moon, exordium

عربی به فارسی

اغاز , شروع , درجه گيري , اصل , اکتساب , دريافت , بستن نطفه


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) ماه نو دیدن ماه نو جستن . ۲ - ( مصدر ) هویدا شدن ماه نو . یا براعت استهلال . صنعتی است ادبی و آن آغاز کردن سخنی است بطرزی که کاملا مناسب با مقصود باشد و خوش افتد.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) ماه نو دیدن . ۲ - (مص ل . ) پدیدار شدن ماه نو.

لغت نامه دهخدا

استهلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ماه نو دیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). جستجوی ماه کردن . || دیدن ماه نو خواستن . هلال دیدن خواستن ، چنانکه مسلمانان در شب آخر شعبان و رمضان . || برآمدن ماه نو. (منتهی الارب ). هویدا شدن ماه . (تاج المصادر بیهقی ). || گریستن کودک خرد.(زوزنی ). بانگ کردن کودک . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن کودک بوقت تولد. (غیاث ). ببانگ گریستن کودک وقت ولادت و یا عام است . (منتهی الارب ). الاستهلال ؛ ان یکون من الولد مایدل [ علی ] حیاته من بکاء او تحریک عضو او عین . (تعریفات جرجانی ). || بلند کردن متکلم آواز را. بلند کردن حاج آواز را در وقت گفتن لبیک . رفعالصوت . || پست کردن متکلم آواز را. (منتهی الارب ). || آشکارا شدن . (غیاث ). || سخت ریزان گردیدن ابر. (منتهی الارب ). ریختن باران . (زوزنی ). باران در وقت بزمین آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). باریدن آسمان . || شمشیربرکشیدن از نیام . || درخشیدن روی از شادی . (منتهی الارب ). || درخشیدن ابر و برق . || براعت استهلال ؛ این صنعت متفرع بر حسن ابتداء است و آن چنان باشد که ابتدای سخن مناسب با مقصود باشد، چنانکه ابومحمد خازن در تهنیت مولود گفته :
بشری فقد انجز الاَّمال ما وعدا
و کوکب المجد فی افق العلی صعدا.
و چنانکه ابوالفرج ساوی در مرثیه ٔ فخرالدوله گفته :
هی الدنیا تقول بمل ء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی .
و چنانکه متنبی در تهنیت بزوال مرض گفته :
اَلمجد عوفی اذ عوفیت و الکرم
و ذاک عنک الی اعدائک السقم ُ.
و چنانکه جامی در آغاز لیلی و مجنون گفته :
ای خاک تو تاج سربلندان
مجنون تو عقل هوشمندان
محبوب ترا نهار لیلی
مکشوف ترا سها سهیلی .
و ایضاً جامی در اول داستان جدا کردن برادران یوسف را از پدر گفته :
فغان زین چرخ دولابی که هر روز
بچاهی افکند ماهی دل افروز
غزالی در ریاض جان چریده
نهد در پنجه ٔ گرگی دریده .
و چنانکه مسعودسعد گفته :
هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید
هزار مژده ز سعد فلک بملک رسید
که شاه شرق ملک ارسلان بن مسعود
عزیز خود را اندر هزار ناز بدید.
و چنانچه من در هدم مجلس شوری و حادثه ٔ طامه ٔ کبری گفته ام :
مرا باز گیتی به آزار دارد
گرفتار دامم دگر بار دارد
رهائی کجا یابد از غم کسی کو
فلک دائمش قصد آزار دارد
دو صد بار جستم ز دام فسونش
دگر ره بدامم گرفتار دارد
به پیرار و پارم بکین بود و اکنون
بترزارم از پار و پیرار دارد
نویدم دهد باز از زرق و دانم
همان مکر پیرار یا پار دارد.

(هنجار گفتار صص 214 - 215).



استهلال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ماه نو دیدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث ). جستجوی ماه کردن. || دیدن ماه نو خواستن. هلال دیدن خواستن ، چنانکه مسلمانان در شب آخر شعبان و رمضان. || برآمدن ماه نو. ( منتهی الارب ). هویدا شدن ماه. ( تاج المصادر بیهقی ). || گریستن کودک خرد.( زوزنی ). بانگ کردن کودک. ( تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن کودک بوقت تولد. ( غیاث ). ببانگ گریستن کودک وقت ولادت و یا عام است. ( منتهی الارب ). الاستهلال ؛ ان یکون من الولد مایدل [ علی ] حیاته من بکاء او تحریک عضو او عین. ( تعریفات جرجانی ). || بلند کردن متکلم آواز را. بلند کردن حاج آواز را در وقت گفتن لبیک. رفعالصوت. || پست کردن متکلم آواز را. ( منتهی الارب ). || آشکارا شدن. ( غیاث ). || سخت ریزان گردیدن ابر. ( منتهی الارب ). ریختن باران. ( زوزنی ). باران در وقت بزمین آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). باریدن آسمان. || شمشیربرکشیدن از نیام. || درخشیدن روی از شادی. ( منتهی الارب ). || درخشیدن ابر و برق. || براعت استهلال ؛ این صنعت متفرع بر حسن ابتداء است و آن چنان باشد که ابتدای سخن مناسب با مقصود باشد، چنانکه ابومحمد خازن در تهنیت مولود گفته :
بشری فقد انجز الاَّمال ما وعدا
و کوکب المجد فی افق العلی صعدا.
و چنانکه ابوالفرج ساوی در مرثیه فخرالدوله گفته :
هی الدنیا تقول بمل ء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی.
و چنانکه متنبی در تهنیت بزوال مرض گفته :
اَلمجد عوفی اذ عوفیت و الکرم
و ذاک عنک الی اعدائک السقم ُ.
و چنانکه جامی در آغاز لیلی و مجنون گفته :
ای خاک تو تاج سربلندان
مجنون تو عقل هوشمندان
محبوب ترا نهار لیلی
مکشوف ترا سها سهیلی.
و ایضاً جامی در اول داستان جدا کردن برادران یوسف را از پدر گفته :
فغان زین چرخ دولابی که هر روز
بچاهی افکند ماهی دل افروز
غزالی در ریاض جان چریده
نهد در پنجه گرگی دریده.
و چنانکه مسعودسعد گفته :
هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید
هزار مژده ز سعد فلک بملک رسید
که شاه شرق ملک ارسلان بن مسعود
عزیز خود را اندر هزار ناز بدید.
و چنانچه من در هدم مجلس شوری و حادثه طامه کبری گفته ام :
مرا باز گیتی به آزار دارد
گرفتار دامم دگر بار دارد
رهائی کجا یابد از غم کسی کو
فلک دائمش قصد آزار دارد
دو صد بار جستم ز دام فسونش

فرهنگ عمید

نگاه کردن به آسمان جهت دیدن هلال در شب اول ماه.

دانشنامه عمومی

استهلال (هلال بینی، بَرن بینی) تلاش برای رؤیت هلال ماه را گویند. این عمل دارای ارزش نجومی است، زیرا ماه قمری ممکن است ۲۹ یا ۳۰ روزه باشد و مشاهده ماه نو گاه کاری دشوار و نیازمند محاسبات نجومی است. از نظر اسلام نیز این کار مهم و مستحب محسوب می شود. زیرا مناسبت های دین اسلام بر مبنای گاه شمار قمری تنظیم شده است.
حداقل ارتفاع ماه: ۷ درجه
حداقل جدایی زاویه سمتی از خورشید: ۱۳٫۳
حداقل ضخامت کمان ماه: ۱۵ ثانیه قوسی
فاز ماه (در صد مساحت روشنایی): ۱ درصد
مکث ماه، مدت زمان حضور ماه در آسمان از غروب خورشید تا افول ماه است. (لحظه متوسط رویت پذیری ۴:۹ ضرب در زمان مکث است)
سن هلال ماه (زمان پس از مقارنه تا غروب) نیز از ملاکهای نجومی رویت است. هلال ماه تا ۲۰ ساعت (جوان)، ۲۰–۲۷ ساعت (میانسال) و بیشتر از ۲۷ ساعت (پیر) تلقی می شود.
هنگام استهلال، اوج ماه رویت را مشکل تر و حضیض آن را نسبتاً آسانتر می کند. (بعلت تغییر فاصله و تفاوت اندازه قوسی قطر ماه)
طول کمان هلال ماه در بهترین وضعیت حداکثر ۱۸۰ درجه است.
زاویه هلال با افق نیز در صورت هم سمتی ماه با خورشید ۱۸۰ درجه است.
بنا بر نظر مراجع تقلید شیعه اول ماه به چهار یا پنج شرط ثابت می شود.
برخی مراجع تقلید شیعه از جمله خویی، سیستانی، صافی، وحید خراسانی و صانعی تنها همین چهار شرط را تأیید می کنند. در مقابل برخی مراجع دیگر از جمله اراکی، گلپایگانی، خمینی، منتظری، مکارم شیرازی و بهجت معتقدند اول ماه به حکم حاکم شرع نیز ثابت می شود مگر اینکه فرد مطمئن باشد که حاکم شرع اشتباه کرده است.
آیت الله بهجت و خمینی معتقدند اگر ماه در شهری رویت شود فقط در همان شهر اول ماه است و بقیه شهرها مستقل اند. اراکی، گلپایگانی، سیستانی و مکارم شیرازی معتقدند اگر ماه در شهری رویت شود، در تمام شهرهای کره زمین که با آن شهر هم افق اند یا در غرب آن شهر قرار دارند (آفتاب در آن ها دیرتر غروب می کند) اول ماه خواهد بود و نیز خویی، نوری همدانی، وحید خراسانی و صانعی معتقدند اگر در شهری ماه دیده شود در تمام شهرهایی که بخشی از شب آن ها با شب این شهر مشترک است اول ماه است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استهلال در دو معنای به کار رفته هست؛ ۱. دیدن یا آشکار شدن ماه نو ۲. فریاد نوزاد پس از ولادت. از مفهوم دوم به مناسبت در باب های طهارت، وصیّت، ارث، شهادات و دیات سخن رفته است.
استهلال به مفهوم دوم از نشانه های حیات کودک شمرده شده است.

ثبوت استهلال
استهلال با گواهی دو مرد، یک مرد و دو زن یا چهار زن ثابت می شود.
به قول مشهور، شهادت زن در استهلال حتی در صورت وجود گواه مرد نیز پذیرفته است.

حکم مرگ نوازد بلافاصله پس از تولد
اگر نوزاد پس از تولد، فوری بمیرد، در صورتی که بر زنده به دنیا آمدن او نشانه ای مانند استهلال وجود داشته باشد، در استحباب خواندن نماز میّت بر او اختلاف است. استحباب آن به مشهور نسبت داده شده است.

شرط ارث بردن جنین
...

پیشنهاد کاربران



کلمات دیگر: