( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) به کسی اعتماد و تکیه کردن .
استیکال
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
استیکال. [ اِ ] ( ع مص ) استئکال. مال کسی ستاندن و خوردن آن خواستن. مال کسی را ستدن و خوردن.مال کسی بستدن و بخوردن. ( تاج المصادر بیهقی ): استیکال ضعفا؛ خوردن مال آنان. || لقمه گرفتن خواستن. || وکیلی خواستن. ( مجمل اللغه ).
استئکال. [ اِ ت ِءْ ] ( ع مص ) رجوع به استیکال شود.
فرهنگ عمید
۱. لقمه خواستن.
۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن.
* استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.
۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن.
* استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.
۱. لقمه خواستن.
۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن.
〈 استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.
کلمات دیگر: