( ~. تَ )(مص ل . )(عا. ) چرب - زبانی کردن ، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن .
لغت نامه دهخدا
زبان ریختن. [ زَ ت َ ] ( مص مرکب ) زیاد حرف زدن. ( فرهنگ نظام ). انواع ادله و استحسانات برای اقناع او گفتن. همه نوع گفتنی ها را گفتن. انحاء التماس ها را کردن : هزار زبان ریختم تا کمی راضی شد. اینقدر زبان نریز.
اصطلاحات
معنی اصطلاح -> زبان ریختن چرب زبانی / شیرین زبانی / چاپلوسی بسیار کردن مثال: هرچه زبان ریختم حاضر نشد حتا یک کمک کوچک بدهد.