کلمه جو
صفحه اصلی

استشفاع

فرهنگ فارسی

شفاعت خواستن، طلب شفاعت کردن، شفاعت کسی راخواستن، به خواهشگری برانگیختن
( مصدر ) پایمرد خواستن خواهشگر جستن بخواهش بر انگیختن شفاعت خواستن طلب شفاعت کردن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) طلب شفاعت کردن ، شفاعت خواستن .

لغت نامه دهخدا

استشفاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شفاعت کردن خواستن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). شفاعت خواستن. ( منتهی الارب ) ( غیاث ). شفاعت کسی کردن خواستن. طلب شفاعت کردن : استشفعه الینا. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

شفاعت خواستن، طلب شفاعت کردن.


کلمات دیگر: