carpentry
درودگری
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
نجارة
مترادف و متضاد
نجاری، درودگری
فرهنگ فارسی
۱ - عمل درودگر . ۲ - ( اسم ) شغل درودگر .
حرفه درودگر نجاری و شغل چوب تراشی نجاره
حرفه درودگر نجاری و شغل چوب تراشی نجاره
فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) نجاری .
لغت نامه دهخدا
درودگری. [ دُ گ َ ] ( حامص مرکب ) شغل درودگر. حرفه درودگر. نجاری و شغل چوب تراشی. ( ناظم الاطباء ). نجارة. ( منتهی الارب ) ( دهار ): هوشنگ... دیوان را قهر کرد و آهنگری و درودگری و بافندگی پیشه آورد. ( نوروزنامه ). درودگری کار بوزینه نیست. ( کلیله و دمنه ). سین چون دندانهای اره درودگری باید. ( از راحة الصدور، در تعلیم خط ).
- امثال :
از بوزینه درودگری نیاید. ( امثال و حکم ).
- امثال :
از بوزینه درودگری نیاید. ( امثال و حکم ).
فرهنگ عمید
پیشۀ درودگر، نجاری.
پیشنهاد کاربران
نجاری
کلمات دیگر: