کلمه جو
صفحه اصلی

بی سایه

فرهنگ فارسی

که سایه ندارد . یا سخت شتابان در رفتار .

لغت نامه دهخدا

بی سایه. [ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + سایه ) که سایه ندارد. || سخت شتابان در رفتار :
چنان بی سایه شد چونان بی آزرم
که بر چشمش جهان تاری شد از شرم.
( ویس و رامین ).
رجوع به سایه شود. || بی لطف و مهر.

دانشنامه عمومی

بی سایه فیلمی به نویسندگی و کارگردانی ابوالفضل صفاری و به تهیه کنندگی رحمت الله اسدی، حسین حبیبی خلیفه لو و ابوالفضل صفاری محصول سال ۱۳۹۵ است.
پژمان بازغی
نادر فلاح
روشنک گرامی
داستان موسسه ای توریستی را روایت می کند که قرار است گروهی از جهان گردان را به تماشای زیباترین غروب آفتاب ایران ببرند.


کلمات دیگر: