کلمه جو
صفحه اصلی

تیز سیر

فرهنگ فارسی

تند رفتار تیز رو تیز گام

لغت نامه دهخدا

تیزسیر. [ س َ ] ( ص مرکب ) تندرفتار. تیزرو. تیزگام :
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی.
منوچهری.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.


کلمات دیگر: