تیز گفتار که سخن تند گوید درشت سخن
تیز گویا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تیزگویا. ( ص مرکب ) تیزگفتار. که سخن تند گوید. درشت سخن :
ز جنگ آوران تیزگویا مباد
چو باشد دهد بی گمان سر بباد.
ز جنگ آوران تیزگویا مباد
چو باشد دهد بی گمان سر بباد.
فردوسی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: