کلمه جو
صفحه اصلی

تیز اموز

فرهنگ فارسی

( تیز آموز ) که تیز آموزند که تیز آموخته شود

لغت نامه دهخدا

( تیزآموز ) تیزآموز. ( نف مرکب ، ن مف مرکب ) که تیز آموزاند. که تیز آموخته شود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : هر پیشه که از آن کهتر نباشد و هر صناعت که از آن تیزآموزتر نبود، تا مرد مدتی بر مزاولت آن مداومت نمی نماید در آن مهارتی... حاصل نمی کند.( المعجم فی معاییر اشعارالعجم از یادداشت ایضاً ).


کلمات دیگر: