زایل نشدنی ٠ قدیم ٠ جاودان ٠ همیشه ٠ باقی ٠
بی حدوث
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بی حدوث. [ ح ُ ] ( ص مرکب )زایل نشدنی. قدیم. جاودان. همیشه. باقی :
باد رایت بی تباهی باد شخصت بی حدوث
باد جاهت بی تناهی باد جانت بی ضرر.
باد رایت بی تباهی باد شخصت بی حدوث
باد جاهت بی تناهی باد جانت بی ضرر.
سنائی.
کلمات دیگر: