کلمه جو
صفحه اصلی

تیز بازاری

فرهنگ فارسی

روائی بازار بازار گرمی

لغت نامه دهخدا

تیزبازاری. ( حامص مرکب ) روائی بازار. بازارگرمی :
برده رونق به تیزبازاری
تار زلفش ز مشک تاتاری.
نظامی.
تیزبازاری عدلت چو فلک دید به عدل
گفت در بند فطیری تو که گرم است تنور.
سلمان ساوجی.
رجوع به تیز ودیگر ترکیبهای آن شود.


کلمات دیگر: