تند و بران گرداندن برنده و حاد ساختن لبه یا نوک چیزی مانند شمشیر و نیزه و جز اینها
تیز گرداندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تیز گرداندن. [ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) تند و بران گرداندن. برنده و حاد ساختن لبه یا نوک چیزی مانند شمشیر و نیزه و جز اینها. || قوی گردانیدن. تند گرداندن :
جهاندیدگان را همه گرد کن
زبان تیز گردان به نیکوسخن.
جهاندیدگان را همه گرد کن
زبان تیز گردان به نیکوسخن.
فردوسی.
... مفاصل را نرم کند و فرمانبردار کند وحفظ را تیز گرداند و دل را قوت دهد. ( نوروزنامه منسوب به خیام ). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: