کلمه جو
صفحه اصلی

هیون

فارسی به انگلیسی

dromedary, two-humped camel, two humped camel

dromedary, two humped camel


فرهنگ اسم ها

اسم: هیون (پسر) (عربی) (تلفظ: hayun) (فارسی: هَیون) (انگلیسی: hayun)
معنی: شتر تندرو

فرهنگ فارسی

شتر، شترتندرو، شتربزرگ، اسب هم گویند
( اسم ) ۱- شتر . ۲- شترجمازه . ۳- شتر بزرگ . ۴- هرجانوربزرگ . ۵- اسب . توضیح هیون اصلا یونانی است .

فرهنگ معین

(هَ ) (اِ. ) شتر کلان ، شتر تندرو.

لغت نامه دهخدا

هیون. [ هََ ] ( اِ ) به معنی شتر باشد مطلقاً و به عربی بعیر خوانند و بعضی گویند هیون شتر جمازه است و بعضی شتر بزرگ را گویند و هرجانور بزرگ را نیز گفته اند. ( برهان ). شتر بزرگ. ( حاشیه فرهنگ اسدی ). شتر بزرگ جمازه. ( صحاح الفرس ). شتر جمازه که به رفتار تند و تیز است و سوار آن به چاپاری به منزل رسد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
چگونه یابند اعدای او قرار کنون
زمانه چون شتری شد هیون و ایشان خار.
دقیقی.
ز دریا به دریا نبد هیچ راه
ز اسب و ز پیل و هیون و سپاه.
فردوسی.
پراکند هر سو هیونی دوان
یکی مرد بیدار و روشن روان.
فردوسی.
هیون دوکوهه دگر ششهزار
همه بارشان آلت کارزار.
اسدی.
غژغاودم گوزن سرین و غزال چشم
پیل زرافه گردن و گور هیون بدن.
لامعی.
مرکب شعر و هیون علم و ادب را
طبع سخن سنج من عنان و مهار است.
ناصرخسرو ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
هایل هیونی تیزدو اندک خور و بسیاررو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن.
امیرمعزی.
تو را کوه پیکر هیون میبرد
چه دانی که بر ما چه شب میرود.
سعدی.
|| اسب. ( برهان ) ( صحاح الفرس ) ( لغت نامه اسدی ) ( غیاث اللغات ) :
دو بازو بکردار ران هیون
برش چون بر شیر و چهرش چو خون.
فردوسی.

فرهنگ عمید

۱. شتر.
۲. شتر تندرو.
۳. شتر بزرگ: تو را کوه پیکر هیون می برد / پیاده چه دانی که خون می خورد (سعدی۱: ۱۷۵ ).
۴. اسب.

جدول کلمات

شتر تندرو

پیشنهاد کاربران

دختر زیبا وبی نقس ، هدیه باارزش

در استان های لر زبان به معنی بز و گوسفند می باشد

هَیُون -
مجازاً یعنی: فرستاده، قاصد، خبرآور، پِیک!

هیون:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " هیون" می نویسد : ( ( هیون به معنی ستور کلان پیکر است . ریشه و خاستگاه این واژه بر من روشن نیست ، آیا از خیون xayūn یا هیون hayūn به یادگار مانده است که نام تیره ای است از تازندگان زرد پوست در پهلوی و گاه تورانیان نیز بدان نامیده شده اند ( =هون در زبان های اروپایی ) ؟ خِیَّئونه ، در اوستا ، نام تیره ای است از دشمنان که سالارشان اَرِجَتْ اَسْپه ( = ارجاسب ) است و گشتاسب با آنان می جنگد . می دانیم که "خیونان" یا ترکان در تاخت و تاز پر آوازه بوده اند ؛ می تواند بود که واژه ی " هیون " که در آغاز به معنی تورانی یا ترک بوده است ، در روزگاران سپسین ، از آن روی که ترکان به سواری و تازندگی نیک آوازه داشته اند ، در معنی ستور به کار رفته باشد . ) )
( ( ببردند ضحاک را بسته ، خوار،
به پشت هیونی برافگنده زار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 322. )



کلمات دیگر: