کلمه جو
صفحه اصلی

اغار

فارسی به انگلیسی

damp

فرهنگ اسم ها

اسم: آغار (پسر) (ترکی) (تلفظ: aghar) (فارسی: آغار) (انگلیسی: aghar)
معنی: مرد سپید رخ، قهرمان سپیدروی

فرهنگ فارسی

( آغار ) ( اسم ) اغر آغال : بد آغار ( شوم نحس )
نم زه تار
آغار و برانگیخته و تحریک شده

فرهنگ معین

( آغار ) ۱ - ( اِ. ) نم و رطوبت . ۲ - (ص . ) نم کشیده ، خیس شده .

لغت نامه دهخدا

( آغار ) آغار. ( اِ ) نم. زه. ثاد. نداوت. ندا :
عقیق وار شده ست آن زمین ز بس که ز خون
بروی دشت و بیابان فروشده ست آغار.
کسائی یا عنصری.
|| آنچه ترابد از کوزه ومانند آن :
از هرچه سبو پر کنی از زیر و ز پهلوش
زآن چیز برون آید و بیرون دهد آغار.
ناصرخسرو.
از خاطرپرعلم سخن ناید جز خوب
از پاک سبو پاک برون آید آغار.
ناصرخسرو.
|| اُغُر. آغال.
- بدآغار ؛ بدآغال. شوم. نحس :
یکی زشت روی بدآغار بود
تو گوئی بمردم گزی مار بود.
ابوشکور.

اغار. [ اَ ] ( ص ) آغار و برانگیخته و تحریک شده. ( ناظم الاطباء ). برانگیخته و تحریک کرده. ( آنندراج ) ( برهان ). || نم کشیده و خیسیده. || آمیخته و سرشته. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به آغار شود.

اغار. [ اَ ] (ص ) آغار و برانگیخته و تحریک شده . (ناظم الاطباء). برانگیخته و تحریک کرده . (آنندراج ) (برهان ). || نم کشیده و خیسیده . || آمیخته و سرشته . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به آغار شود.


فرهنگ عمید

( آغار ) ۱. نم و رطوبت که به زمین یا در چیزی فروبرود و اثر آن باقی بماند: عقیق زار شده ست آن زمین ز بس که ز خون / به روی دشت و بیابان فزون شده ست آغار (عنصری: ۷۵ ).
۲. نم و رطوبت که از کوزه و مانند آن بیرون تراود: از خاطر پرعلم سخن ناید جز خوب / از پاک سبو پاک برون آید آغار (ناصرخسرو: ۳۷۷ ).

پیشنهاد کاربران

آغار در منطقه بم و نرماشیر به معنی نهال های کوچک بادمجان و گوجه و . . . که اماده تنک کردن و کاشتن میباشد


کلمات دیگر: