کلمه جو
صفحه اصلی

ژک

فرهنگ فارسی

سخن زیرلب، سخنی که ازخشم وغضب زیرلب بگویند
( اسم ) سخنی که از روی خشم و غضب در زیر لب گویند .

فرهنگ معین

(ژَ ) (اِ. ) سخنی که از روی خشم و غضب زیر لب گویند.

لغت نامه دهخدا

ژک. [ ژَ / ژُ ] ( اِ ) کسی بود که با خود همی دندد نرم نرم و خشم آلود گویند میژکد. ( لغت نامه اسدی ). سخنی که از روی غضب وخشم در زیر لب گویند. کسی که با خود همی تندد. در شیراز و خراسان لُنْد گویند. ( برهان ). سخنی بود که ازروی خشم و اعراض در زیر لب گویند و آن را دندنه نیزخوانند و ژکیدن مصدر آن است. ( جهانگیری ). کسی بود که با خود می تندد و میگرید نرم نرم به تندی و خشم آلودگی گویند همی ژکد و سودائی مزاج بود که با خود گوید و گرید. زُک. لُند. لُندش ِ زیر لب. لُندلُند. غر و لُند. || ( فعل امر ) امر به ژکیدن. ( برهان ).

ژک. [ ژَ ] ( اِ ) گردبرگرد دهن. ( اوبهی ) :
ز برما [ ز سرما؟ ] ژک و پوز سگ بسته بود
بز و میش بر جای بربسته بود [ کذا ].
عسجدی.
شاید اصل دک باشد ( دک و پوز ).

ژک . [ ژَ ] (اِ) گردبرگرد دهن . (اوبهی ) :
ز برما [ ز سرما؟ ] ژک و پوز سگ بسته بود
بز و میش بر جای بربسته بود [ کذا ].

عسجدی .


شاید اصل دک باشد (دک و پوز).

ژک . [ ژَ / ژُ ] (اِ) کسی بود که با خود همی دندد نرم نرم و خشم آلود گویند میژکد. (لغت نامه ٔ اسدی ). سخنی که از روی غضب وخشم در زیر لب گویند. کسی که با خود همی تندد. در شیراز و خراسان لُنْد گویند. (برهان ). سخنی بود که ازروی خشم و اعراض در زیر لب گویند و آن را دندنه نیزخوانند و ژکیدن مصدر آن است . (جهانگیری ). کسی بود که با خود می تندد و میگرید نرم نرم به تندی و خشم آلودگی گویند همی ژکد و سودائی مزاج بود که با خود گوید و گرید. زُک . لُند. لُندش ِ زیر لب . لُندلُند. غر و لُند. || (فعل امر) امر به ژکیدن . (برهان ).


فرهنگ عمید

۱. سخن زیر لب.
۲. سخنی که از روی خشم، غضب، یا دلتنگی زیر لب بگویند.

پیشنهاد کاربران

آغوز به زبان کردی = شیر ماک = اولین شیری که یک ماده به نوزادش می دهد .


کلمات دیگر: