کلمه جو
صفحه اصلی

شهده

فرهنگ اسم ها

اسم: شهده (دختر) (عربی) (تلفظ: šahde) (فارسی: شهده) (انگلیسی: shahde)
معنی: منسوب به شهد، عسل، ( شهد، ه ( پسوند نسبت ) )

(تلفظ: šahde) (شهد + ه (پسوند نسبت)) ، منسوب به شهد . ← شهد .


فرهنگ فارسی

یک قطعه از عسل با موم .

لغت نامه دهخدا

( شهدة ) شهدة. [ ش َ دَ ] ( ع اِ ) اخص است از شهد که بمعنی انگبین با موم است. ( منتهی الارب ). یک قطعه از عسل با موم. ( ناظم الاطباء ).

شهدة. [ ش َ دَ ] (ع اِ) اخص است از شهد که بمعنی انگبین با موم است . (منتهی الارب ). یک قطعه از عسل با موم . (ناظم الاطباء).


دانشنامه آزاد فارسی

شَهدَه (بغداد ۴۹۴ـ۵۷۴ق)
(زینب، ملقب به فخرالنساء) بانوی محدث ایرانی، دختر عمر ابری دینوری (ابیوردی خراسانی ). از محدثان بزرگی همچون ابوالخطاب نصر بن احمد بطروانی روایت کرده و حدیث شنیده است. همچنین ، کسانی مانند ابن جوزی و علی بن هبةالله شافعی از او روایت کردند و حدیث شنیدند. شهده حلاوت بیان و فصاحت لسان داشت و بدیهه گو بود و قطعات و مرقعات را نیز نیکو می نوشت .


کلمات دیگر: