مترادف بها : ارزش، ثمن، قیمت، ارز، ارج، مظنه، نرخ، قدر، قرب، منزلت، تاوان، جلا، درخشندگی، درخشش، رونق، شکوه، فر، جلال، عظمت، جمال، زیبایی ، حسن، نیکویی
متضاد بها : زشتی، قبح
price, cost
(تلفظ: bahā) قیمت ، ارزش ؛ (در عربی) درخشندگی و روشنی و (به مجاز) فر و شکوه میباشد .
ارزش، ثمن، قیمت، ارز، ارج، مظنه، نرخ ≠ زشتی
ارج، قدر، قرب، منزلت
تاوان
جلا، درخشندگی، درخشش، رونق
شکوه، فر
جلال، عظمت
جمال، زیبایی
۱. ارزش، ثمن، قیمت، ارز، ارج، مظنه، نرخ
۲. ارج، قدر، قرب، منزلت
۳. تاوان
۴. جلا، درخشندگی، درخشش، رونق
۵. شکوه، فر
۶. جلال، عظمت
۷. جمال، زیبایی ≠ زشتی
۸. حسن، نیکویی ≠ قبح، زشتی
ابوشکور.
شهید بلخی .
کسایی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
اسدی .
اسدی .
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 220).
معزی .
مسعودسعد.
سوزنی .
خاقانی .
نظامی .
نظامی .
سعدی .
ابن یمین .
حافظ.
منوچهری .
منوچهری .
مولوی .
بها. [ ب َ ] (از ع ، اِ) خوبی و زیبایی . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). به این معنی ، عربی است . بهاء. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). خوبی و زیبایی . (ناظم الاطباء). رجوع به بهاء شود. || زینت و آرایش . (ناظم الاطباء). رجوع به بهاء شود.
نظامی .
قیمت؛ ارزش؛ نرخ.
۱. روشنی؛ درخشندگی.
۲. رونق.
۳. زیبایی؛ نیکویی.