کلمه جو
صفحه اصلی

وتار

فرهنگ اسم ها

اسم: وتار (پسر) (کردی) (تلفظ: vetar) (فارسی: وِتار) (انگلیسی: vetar)
معنی: مقاله، سخنرانی، مقالة، سخنرانی ( نگارش کردی

فرهنگ فارسی

در پی یکدیگر شدن یا یک روز یا دو روز در میان روزه داشتن

لغت نامه دهخدا

وتار.[ وَت ْ تا ] ( ع ص ) زه تاب. ( دهار ) ( انساب سمعانی ).

وتار. [ وِ ] ( ع مص ) مواترة. ( منتهی الارب ). در پی یکدیگر شدن. || یک روز یا دو روز در میان روزه داشتن. || نامه و خبر در پی یکدیگر فرستادن یکان یکان با مهلت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به مواتره شود.

وتار. [ وِ ] (ع مص ) مواترة. (منتهی الارب ). در پی یکدیگر شدن . || یک روز یا دو روز در میان روزه داشتن . || نامه و خبر در پی یکدیگر فرستادن یکان یکان با مهلت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به مواتره شود.


وتار.[ وَت ْ تا ] (ع ص ) زه تاب . (دهار) (انساب سمعانی ).


پیشنهاد کاربران

بسیار دوست داشتنی ( ترکمنی )



کلمات دیگر: