کلمه جو
صفحه اصلی

سهی


مترادف سهی : راست، صاف، راست قامت، کشیده ، تازه، نوجوان

متضاد سهی : کژ

فارسی به انگلیسی

erect, straight

straight


erect


فرهنگ اسم ها

اسم: سهی (دختر) (فارسی، عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sohi) (فارسی: سهي) (انگلیسی: sohi)
معنی: صفت سرو، راست، از شخصیتهای شاهنامه، ممالِ سها ( = سها )، م سها، ( عربی ) ممالِ سُها ( = سُها )، سُها، نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی

(تلفظ: sohi) (عربی) ممالِ سُها (= سُها) ، ← سُها .


مترادف و متضاد

راست، صاف، راست‌قامت، کشیده ≠ کژ


۱. راست، صاف، راستقامت، کشیده ≠ کژ
۲. تازه، نوجوان


فرهنگ فارسی

راست، رسته، ایستاده، کشیده، صفت سرو، سروسهی، سها
( صفت ) ۱ - راست رسته مستقیم روییده : سرو سهی . ۲ - تازه نوچه نوجوان .
نام ستاره

فرهنگ معین

(سَ ) (ص . ) ۱ - راست ، راست رسته . ۲ - تازه .

لغت نامه دهخدا

سهی. [ س َ ] ( ص ) راست و درست را گویند عموماً و هر چیز راست رسته را خوانند خصوصاً. ( برهان ). راست عموماً و سروی که بغایت راست باشد خصوصاً. ( غیاث ) :
بزد بر میان درخت سهی
گذاره شد آن تیر شاهنشهی.
فردوسی.
رجوع به سرو سهی شود. || تازه و نوچه و نوجان. ( برهان ).

سهی. [ س ُ ها ] ( اِخ ) نام ستاره ای :
حکم او مالک قلوب و رقاب
رای او افسر سهیل و سهی.
ناصرخسرو.
رجوع به سها شود.

سهی . [ س َ ] (ص ) راست و درست را گویند عموماً و هر چیز راست رسته را خوانند خصوصاً. (برهان ). راست عموماً و سروی که بغایت راست باشد خصوصاً. (غیاث ) :
بزد بر میان درخت سهی
گذاره شد آن تیر شاهنشهی .

فردوسی .


رجوع به سرو سهی شود. || تازه و نوچه و نوجان . (برهان ).

سهی . [ س ُ ها ] (اِخ ) نام ستاره ای :
حکم او مالک قلوب و رقاب
رای او افسر سهیل و سهی .

ناصرخسرو.


رجوع به سها شود.

فرهنگ عمید

= سها
راست و بلند: چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان / کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما (حافظ: ۳۸ ).

راست و بلند: ◻︎ چندان بود کرشمه و ناز سهی‌قدان / کآید به‌ جلوه سرو صنوبرخرام ما (حافظ: ۳۸).


سها#NAME?


دانشنامه عمومی

سهی زن ایرج پسر فریدون است. فریدون شاه پیشدادی ایران که سه پسر داشت، سه دختر شاه یمن را برای پسرانش به زنی گرفت. از میان این سه دختر سهی که کوچکترین بود زن ایرج سومین پسر فریدون شد.
شاهنامه
فهرست زنان شاهنامه
هنگامیکه پسران فریدون نزد شاه یمن (تازیان) حضور یافتند هر سه مؤدب پیش او زانو زده نشستند تا شاه دامادهایش را به چهره بشناسد تا دخترانش را به تناسب سن به عقد ایشان درآورد. چون در حضورش نشستند سرو شاه یمن بردار بزرگتر، میانه و کوچکتر را پرسید و بترتیب، ایشان نامشان را گفتند. آنگاه دخترانش را فرا خواند اجازه داد خواهر کوچکتر نزد ایرج، خواهر میانه نزد تور و خواهر بزرگتر پیش سلم نشستند تا برسم کیش و آئین تازیان به عقد ایشان درآیند:

دانشنامه آزاد فارسی

سَهی (اسطوره)
در شاهنامۀ فردوسی، دختر سَرو، شاه یَمَن ، و همسر ایرج. این نام را فریدون پس از ازدواج ایرج با دختر سرو، بر همسر او نهاد.

جدول کلمات

راست , درست

پیشنهاد کاربران

سهی. نام ستاره ای در اسمان_اسم پسر

در زبان لری بختیاری به معنی
تلاش. سعی
سهی کو انجومس بدی::سعی
کن آن را انجام دهی
Sahe

سهی یعنی کوجک ترین ستاره ی دنباله ی دب اکبر

سهی اسم کوچک ترین ستاره س ک اسم عربیه و خیلی زیباست

پارسی پهلوی: سَهیگ
پارسی نوین: سَهی
زبان اربی: صحیح

واژه "صحیح" در زبان اربی از واژه پارسی "سهی" گرفته شده است و سپس از روی آن واژگانی مانند صحت و مصحح و . . . را ساختند.

راست ( متضادکج ) ، حقیقت

سهی یعنی صاف . . . سها یعنی ستازه

سهی:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "سهی " می نویسد : ( ( سهی در پهلوی در ریخت سهیگ sahīg بکار می رفته است. این واژه که در پارسی چونان ویژگی سرو در معنی بلند و به اندام به کار می رود در بنیاد، به معنی چشمگیر بوده است و آنچه نگاه را به خویش در می کشد . ستاک واژه سه sah ، بُن ِ اکنون است از سهیستن sahīstan در پهلوی ) )
( ( چو آن نامور کم شد از انجمن
چو در باغ ، سرو سهی از چمن. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 221. )
به نظر می رسد واژه ی سهی در معنی ریشه ای و بنیادی خود "سهیدن" به معنی چشمگیر و آنچه نگاه را به خویش در می کشد با واژه های Sehen در آلمانی و See انگلیسی se درنروژی ( به معنی دیدن ) و. . . قابل مقایسه باشد ( نگارنده )


سرو سهی سرو دیدنی سروچشم نواز سرو سهیگ - سرو سی کردنی - در فارس میگویند سی = بنگر - یا می گویند سی سی = بنگر بنگر - شاید سهیگ و یهب لچم دیده شده و گواهی داده شده و درست نیز باشد بهندی گویند ایسه سهی نهیه = اینسان درست نیست

انکه برادرمان اریا بهداروند گفت سعی عربی است و پیوندی با سهی ندارد واژگان فارسی را هرگونه که بزرگان ما در بلوچی و پشتو و کرمانجیو یا فارسی دری در روستاها و رم ها بگویند همانگونه که از پدران خود شنیده اند درست است بس واژگان عربی انگونه که در عربی امده همان درست است و نباید انرا در زبان خود دگر گونش کرده انچنان که دیگر نتوان انرا شناخت پیشینیان ما بسیار کار درستی کردند که واژگان عربی را همانگونه نوشتند که در عرب امده و گرچه بسیار تندروی در بکاربردن انان داشتند با این همه چون انرا با شناسه خود بکار بردند امروزه هزاران سروده بی واژه عربی میتوان در نوشته ها پیدا کرد

سهی یه کلمه پهلوی ساسانی است به معنی صاف، راست بکار رفته، الان در زبان کوردی به جای سهی می گویند ساهی بازهم به معنی صاف است. می گویند: آسمان ساهییه ( آسمان صاف است )


کلمات دیگر: