کلمه جو
صفحه اصلی

بیری

فرهنگ اسم ها

اسم: بیری (دختر) (کردی)
معنی: زنی که شیر می دوشد ( نگارش کردی

فرهنگ فارسی

( اسم ) فرش گستردنی .
منسوبست به بیره شهری از بلاد مغرب .

لغت نامه دهخدا

بیری. ( اِ ) فرش و گستردنی. ( از برهان ). فرش وگستردنی و رختخواب. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بستر. فراش. فرش و مسند و هر چیز گستردنی. ( ناظم الاطباء ).

بیری. [ ری ی ] ( اِخ ) نام جد ابوبکر احمدبن عبداﷲبن ابی الفضل بن سهل بن بیر واسطی که بصورت نسبت آمده. ( از انساب سمعانی ).

بیری. [ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوبست به بیرة، شهری از بلاد مغرب. ( از انساب سمعانی ).

بیری . (اِ) فرش و گستردنی . (از برهان ). فرش وگستردنی و رختخواب . (انجمن آرا) (آنندراج ). بستر. فراش . فرش و مسند و هر چیز گستردنی . (ناظم الاطباء).


بیری . [ ری ی ] (اِخ ) نام جد ابوبکر احمدبن عبداﷲبن ابی الفضل بن سهل بن بیر واسطی که بصورت نسبت آمده . (از انساب سمعانی ).


بیری . [ ری ی ] (ص نسبی ) منسوبست به بیرة، شهری از بلاد مغرب . (از انساب سمعانی ).


دانشنامه عمومی

بیری، روستایی است از توابع بخش کلاردشت شهرستان چالوس در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان بیرون بشم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.

گویش مازنی

/beyri/ از توابع دهستان بیرون بشم کلاردشت، عباس آباد

از توابع دهستان بیرون بشم کلاردشت،عباس آباد



کلمات دیگر: