کلمه جو
صفحه اصلی

بریز

فارسی به انگلیسی

lofty

فرهنگ اسم ها

اسم: بریز (پسر) (کردی)
معنی: محترم ( نگارش کردی

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ر .

لغت نامه دهخدا

بریز. [ ب ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: ب ، حرف اضافه + ریز، اصطلاح حساب یعنی فهرست و سیاهه و ارقام هزینه ) با اجزاء خرج . مشتمل بابت های خرج یا دخل هزینه ٔ تعمیرات بریز تهیه شده است ؛ یعنی ریز و جزٔجزء هزینه تهیه شده است . || پیوسته . پیاپی . متصل . (یادداشت دهخدا). یک ریز. یک بند. || (اِمص ) هزینه و خرج با گشاده دستی . و این در ترکیب «بریز و بپاش » متداول است ، نظیر ریخت و پاش : فلان بریز و بپاش کرد؛ در هزینه گشاده دستی کرد.


بریز. [ ب ِ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: ب ، حرف اضافه + ریز، اصطلاح حساب یعنی فهرست و سیاهه و ارقام هزینه ) با اجزاء خرج. مشتمل بابت های خرج یا دخل هزینه تعمیرات بریز تهیه شده است ؛ یعنی ریز و جزٔجزء هزینه تهیه شده است. || پیوسته. پیاپی. متصل. ( یادداشت دهخدا ). یک ریز. یک بند. || ( اِمص ) هزینه و خرج با گشاده دستی. و این در ترکیب «بریز و بپاش » متداول است ، نظیر ریخت و پاش : فلان بریز و بپاش کرد؛ در هزینه گشاده دستی کرد.

بریز. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لار. سکنه آن 299 تن. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ).

بریز. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان لار. سکنه ٔ آن 299 تن . آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7).


دانشنامه عمومی

بریز، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لارستان در استان فارس ایران است.و فاصله این روستا تاشهرستان لارستان45کیلومتراست،و این روستا در جنوب استان فارس قرار دارد.این روستا یک کاروان سرا دارد که در زمان شاه عباس صفوی ساخته شده است.
این روستا در دهستان دهکویه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲٬۱۴۶ نفر (۴۱۱خانوار) بوده است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: beriǰ
طاری: beriǰ
طامه ای: boreǰ
طرقی: beriǰ
کشه ای: beriǰ
نطنزی: bariǰ / beriǰ


گویش مازنی

/bariz/ بریز - جاکن

۱بریز ۲جاکن



کلمات دیگر: