کلمه جو
صفحه اصلی

شمس المعالی

فرهنگ اسم ها

اسم: شمس المعالی (پسر) (عربی) (تلفظ: šamsolmaeāli) (فارسی: شمس‌المعالي) (انگلیسی: shamsolmaeali)
معنی: آفتاب بلندی ها، ( اَعلام ) شمس المعالی قابوس ابن وشمگیر: امیر [، قمری] سلسله ی زیاریان در شمال ایران، که بر اثر شکست از سپاهیان آل بویه به سامانیان پناه برد و سال را در تبعید گذراند تا دوباره سلطنتش را به دست آورد، سرانجام به دست سپاهیانش کشته شد

(تلفظ: šamsolmaeāli) (عربی) به معنی آفتاب بلندی‌ها ؛ (در اعلام) لقب قابوس بن وشمگیر صاحبِ ' قابوس نامه'.


فرهنگ فارسی

آفتاب بلندیها

لغت نامه دهخدا

شمس المعالی. [ ش َ سُل ْ م َ ] ( ع اِ مرکب ) آفتاب بلندیها. ( فرهنگ فارسی معین ).

شمس المعالی. [ ش َ سُل ْ م َ ]( اِخ ) لقب قابوس بن وشمگیر. رجوع به قابوس... شود.

شمس المعالی . [ ش َ سُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) آفتاب بلندیها. (فرهنگ فارسی معین ).


شمس المعالی . [ ش َ سُل ْ م َ ](اِخ ) لقب قابوس بن وشمگیر. رجوع به قابوس ... شود.


دانشنامه آزاد فارسی



کلمات دیگر: