دیباچه :
فرهنگ فارسی معین )
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی ، شرفنامه : تاریخ مفصل کردستان ، چاپ محمد عباسی ،چاپ افست تهران
بلباس . (اِخ )ناحیه ای در حوالی ساوجبلاغ (مهاباد) مرکز کردهایی که به لهجه ٔ بلباس سخن میگویند. (فرهنگ فارسی معین ).
بلباس یا به زبان کردی بڵباس بِلْباس bilbas اتحادیه ای مرکب از چند طایفه بزرگ کرد در شمال غربی ایران و شمال شرقی عراق که حکام آن با عنوان موروثی مَزین (مَزِن )یا آغا شناخته می شدند. در دویست سال اخیر، هر یک از اعضای این اتحادیه ، از آن جدا شده و در مناطقی اسکان یافته اند که بعدها به نام آنان خوانده شده است .طوایف منگور، مامِش ، پیران ،گورک ،رمک ، سِن ، کاخِذِری ، کاک آقاعثمان ،آکو ، زودی (یا زادی ) و بالک ، از اعضای عمده آن به شمار می آمده و در اطراف رودخانه لاوین ، در بخش علیای رودزاب ، اقامت داشته اند.
معنی نام و نشان ایلات بزرگ کُرد موسوم به بلباس