کلمه جو
صفحه اصلی

ژیگولت

فارسی به انگلیسی

smartly dressed woman, snazzy


فرهنگ فارسی

زن جوان بسیار خود آرا


( اسم ) مونث ژیگولو دختری که همواره در مجالس لهو و لعب و رقص حضور یابد و وقت خود را به بطالت گذراند .

فرهنگ معین

(گُ لِ ) (اِ. ) مؤنث ژیگولو، دختری که همواره در مجالس لهو و لعب و رقص حضور یابد و وقت خود را به بطالت گذراند.

لغت نامه دهخدا

ژیگولت. [ گ ُ ل ِ ] ( فرانسوی ، ص ، اِ ) تأنیث ژیگولو. زن ِ خودآراکه پیوسته در لهو و لعب و مجالس رقص وقت بگذراند.


کلمات دیگر: