کلمه جو
صفحه اصلی

رتوش

فارسی به انگلیسی

retouch

عربی به فارسی

چين , حاشيه چين دار , زوايد , تزءينات , پيرايه , چيز بيخود يا غير ضروري , افراط , لذت , تجمل , لرزيدن (از سرما) , حاشيه دوختن بر , ريشه دار کردن


فرهنگ فارسی

دستکاری، اصلاح، اصلاح ودرستکاری چیزی پس ازساختن
( اسم ) دستکاری عکس روی فیلم یا شیشه پس از ظهور آن بوسیله رنگ و مداد مخصوص جهت زیبا کردن حالت و قیافه تصویر.

فرهنگ معین

(رُ ) [ فر. ] (اِ. ) دستکاری عکس و فیلم برای زیباتر کردن آن ، پرداخت (فره ).

لغت نامه دهخدا

رتوش. [ رُ ] ( فرانسوی ، اِ ) اصلاح. دستکاری. در اصطلاح عکاسی ، دستکاری عکس روی فیلم یا شیشه پس از ظهور آن بوسیله رنگ و مداد مخصوص ، جهت زیبا کردن حالت و قیافه تصویر. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- رتوش کردن ؛ دستکاری کردن از عکس.

فرهنگ عمید

دست کاری عکس پس از ظهور، اصلاح.

جدول کلمات

رتوش

پیشنهاد کاربران

رتوش ( Retouch ) :[اصطلاح گرافیک]به ترمیم و اصلاح تصویری بخش هایی از عکس می گویند. برای مثال از بین بردن خال از روی یک چهره در یک عکس را رتوش کاری می نامند.


کلمات دیگر: