( اسم ) ازدواج کردن همسر گرفتن .
زن کردن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(زَ. کَ دَ ) (مص م . ) ازدواج کردن .
پیشنهاد کاربران
زن کردن : به زنی گرفتن
که : گر بر دلِ پاک شیون کنم
بِه آید که از دشمنان زن کنم ( فردوسی )
و یا سعدی گفته:
مردیت بیازمای و آنگه زن کن ؛
دختر منشان به خانه و شیون کن.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۳۶.
که : گر بر دلِ پاک شیون کنم
بِه آید که از دشمنان زن کنم ( فردوسی )
و یا سعدی گفته:
مردیت بیازمای و آنگه زن کن ؛
دختر منشان به خانه و شیون کن.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۳۶.
کلمات دیگر: