( نبرد آوردن ) ( مصدر ) ۱ - جنگیدن نبردکردن ۲ - داخل ( مسابقه بازی جنگ ) شدن حریف گشتن : نهادیم برجای شطرنج نرد کنون تاببازی که آردنبرد. ( شا.لغ. )
نبرد اوردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نبرد آوردن ) نبرد آوردن. [ ن َ ب َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) جنگیدن. جنگ کردن. نبرد کردن. رجوع به نبرد و نبرد کردن شود. || حریف گشتن. داخل شدن ( در مسابقه و پیکار ) :
نهادیم بر جای شطرنج نرد
کنون تا به بازی که آرد نبرد.
نهادیم بر جای شطرنج نرد
کنون تا به بازی که آرد نبرد.
فردوسی.
رجوع به نبرد کردن شود.کلمات دیگر: