( اسم ) مونث متعارف جمع : متعارفات .
متعارفه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
متعارفه. [ م ُ ت َ رَ ف َ ] ( ص نسبی ) مؤنث متعارف.
- اصول متعارفه . رجوع به همین کلمه شود.
- علوم متعارفه . رجوع به علوم شود.
- اصول متعارفه . رجوع به همین کلمه شود.
- علوم متعارفه . رجوع به علوم شود.
کلمات دیگر: