کلمه جو
صفحه اصلی

متعامس

فرهنگ فارسی

به قصد غافل نماینده خود را

لغت نامه دهخدا

متعامس. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) به قصد غافل نماینده خود را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). به تکلف خود را غافل نموده و نادان کرده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعامس شود. تغافل ورزنده و بی خبر. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعامس شود.


کلمات دیگر: