کلمه جو
صفحه اصلی

فقاقه

فرهنگ فارسی

نوعی از مرغان . یا مرد گول

لغت نامه دهخدا

( فقاقة ) فقاقة. [ ف َ ق َ ] ( ع اِ ) نوعی از مرغان. فقاق. ( منتهی الارب ). ج ، فقاق ، فقاقات ، فقائق. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) مرد گول. ( منتهی الارب ). مرد گول بیهوده گوی. ( از اقرب الموارد ).

فقاقة. [ ف َ ق َ ] (ع اِ) نوعی از مرغان . فقاق . (منتهی الارب ). ج ، فقاق ، فقاقات ، فقائق . (اقرب الموارد). || (ص ) مرد گول . (منتهی الارب ). مرد گول بیهوده گوی . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: