نهایت و پایان بدست آوردن . حد و انتها یافتن
کرانه یافتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کرانه یافتن. [ ک َ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) نهایت و پایان به دست آوردن. حد و انتها یافتن. به کناره رسیدن. فارغ شدن :
کس از خواست یزدان کرانه نیافت
ز کار زمانه بهانه نیافت.
کس از خواست یزدان کرانه نیافت
ز کار زمانه بهانه نیافت.
فردوسی.
کلمات دیگر: