مترادف سخی : بخشنده، بلندهمت، جواد، جوانمرد، راد، سخاوتمند، کریم، گشاده دست، لوطی، مکرم، نبیل، واهب، وهاب
متضاد سخی : خسیس
برابر پارسی : بخشنده، جوانمرد، دست و دل باز، راد، رادمرد، فراخ دست
generous, liberal
بخشنده , کريم
بخشنده، بلندهمت، جواد، جوانمرد، راد، سخاوتمند، کریم، گشادهدست، لوطی، مکرم، نبیل، واهب، وهاب ≠ خسیس
سخی . [ س َخ ْی ْ ] (ع مص ) افروختن آتش را در زیر دیگ به بیرون آوردن خاکستر از دیگدان ، یا عام است . (منتهی الارب ). آتش باز کردن . (المصادر زوزنی ). رجوع به سَخْو شود.
خاقانی .
خاقانی .
سعدی .
سوزنی .
راد، دست و دل باز، فراخ دست
نوعی قلمه زدن از راه تکثیر شاخه ای