مترادف شخصی : خصوصی، فردی، سیویل، غیرنظامی
متضاد شخصی : عمومی، غیرشخصی
برابر پارسی : خودی، خود ویژه، کسانه، مردمی
شخصی
مترادف شخصی : خصوصی، فردی، سیویل، غیرنظامی
متضاد شخصی : عمومی، غیرشخصی
برابر پارسی : خودی، خود ویژه، کسانه، مردمی
فارسی به انگلیسی
civilian, intimate, noncombatant, particular, personal, private, somebody, special, subjective
personal, private, individual, civilian
فارسی به عربی
شخص ما , شخصی , واحد
عربی به فارسی
شخصي , خصوصي , حضوري , مربوط به شخص
مترادف و متضاد
آدم، شخص، واحد، یک عدد، یک واحد، شخصی، شماره یک، عدد یک، یکی از همان
شخصی، شخصیت ها، اشخاص یک کتاب
محرمانه، اختصاصی، خودمانی، خاص، مستور، پوشیده، مخصوص، خصوصی، خلوت، شخصی
جذاب، موقر، خوش قیافه، شخصی، با شخصیت، خوش سیما
خصوصی، شخصی، مربوط به شخص
خود، خاص، تنی، شخصی، خویشتن
کسی، ادمی، شخصی، یک کسی
کسی، شخصی، یک کسی، یک شخص
خصوصی، فردی، سیویل، غیرنظامی ≠ عمومی، غیرشخصی
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به شخص خصوصی فردی . ۱ - آن چه متعلق به خود شخص باشد : خانه شخصی ماشین شخصی . ۲ - کسی که شغلی غیر نظامی دارد شهری سیویل کشوری مقابل نظامی لشکری . ۳ - آن چه مربوط به شخص غیر نظامی است سیویل مقابل نظامی لباس شخصی .
فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . )منسوب به شخص . ۱ - خصوصی ، فردی . ۲ - غیرنظامی .
لغت نامه دهخدا
شخصی. [ ش َ ] ( ص نسبی ) مخصوص کسی. ( یادداشت مؤلف ). منسوب به شخص. ( از اقرب الموارد ).
- احوال شخصی ؛ در اصطلاح حقوقی اموری است که وضع شخص را در خانواده و کشور معین کند و آنها عبارتند از: 1- تابعیت 2- جنسیت 3- سن 4- نسب. از این احوال در مباحث ولادت وفوت و ازدواج و طلاق بحث میشود. ( از فرهنگ حقوقی لنگرودی ).
- خانه شخصی ؛ که استیجاری نباشد.
- لباس شخصی ؛ در تداول عامه مقابل لباس رسمی است.
- ماشین شخصی ؛ که کرایه نباشد.
|| در تداول لشکری و ارتش ، غیرنظامی که سرباز و از افراد وابسته به ارتش نباشد. || ( اصطلاح روانشناسی ) آن است که توانایی درک دلالت را داشته و بتواند میان «دال و مدلول » رابطه ای برقرارسازد. ( از روانشناسی سیاسی ص 466 ).
- احوال شخصی ؛ در اصطلاح حقوقی اموری است که وضع شخص را در خانواده و کشور معین کند و آنها عبارتند از: 1- تابعیت 2- جنسیت 3- سن 4- نسب. از این احوال در مباحث ولادت وفوت و ازدواج و طلاق بحث میشود. ( از فرهنگ حقوقی لنگرودی ).
- خانه شخصی ؛ که استیجاری نباشد.
- لباس شخصی ؛ در تداول عامه مقابل لباس رسمی است.
- ماشین شخصی ؛ که کرایه نباشد.
|| در تداول لشکری و ارتش ، غیرنظامی که سرباز و از افراد وابسته به ارتش نباشد. || ( اصطلاح روانشناسی ) آن است که توانایی درک دلالت را داشته و بتواند میان «دال و مدلول » رابطه ای برقرارسازد. ( از روانشناسی سیاسی ص 466 ).
فرهنگ عمید
۱. ویژگی آنچه متعلق به خود شخص باشد.
۲. خصوصی.
۳. [مقابلِ نظامی] غیرنظامی.
۲. خصوصی.
۳. [مقابلِ نظامی] غیرنظامی.
فرهنگ فارسی ساره
مردم
پیشنهاد کاربران
خودوند ( خودوندی )
بکارگیریِ آمیخته واژه ی �خودوند� ( یا �خودوندی� ) را بجای واژه ی �شخصی� پیشنهاد می کنم.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۹
https://www. behzadbozorgmehr. com/2020/11/blog - post. html
بکارگیریِ آمیخته واژه ی �خودوند� ( یا �خودوندی� ) را بجای واژه ی �شخصی� پیشنهاد می کنم.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۹
https://www. behzadbozorgmehr. com/2020/11/blog - post. html
پیج شخصی
کلمات دیگر: