کلمه جو
صفحه اصلی

عزاداری کردن

فارسی به انگلیسی

mourn

فارسی به عربی

عواء

مترادف و متضاد

howl (فعل)
فریاد زدن، زوزه کشیدن، عزاداری کردن

mourn (فعل)
گریه کردن، سوگواری کردن، عزاداری کردن، ماتم گرفتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بر پا داشتن مراسم عزا سوگواری کردن .

لغت نامه دهخدا

عزاداری کردن. [ ع َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برپا داشتن مراسم عزا. سوکواری کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). ماتم گرفتن.

واژه نامه بختیاریکا

زِیدِن وا مزگ؛ وا تیگ زِیدِن

پیشنهاد کاربران

عذاداریدن.


کلمات دیگر: