کلمه جو
صفحه اصلی

صلاحدید


مترادف صلاحدید : مصلحت، مصلحت اندیشی، مصلحت بینی، مصلحت دید

برابر پارسی : بهین دید، رایزنی، روادید، نیکخواهانه، نیکخواهی

فارسی به انگلیسی

advice, recommendation, suggestion


discretion, expediency


advice, recommendation, suggestion, expediency, discretion

فارسی به عربی

تقدیر , حکومة

مترادف و متضاد

مصلحت، مصلحت‌اندیشی، مصلحت‌بینی، مصلحت‌دید


government (اسم)
حکومت، صلاحدید، دولت، فرمانداری، طرز حکومت هیئت دولت، عقل اختیار

discretion (اسم)
نظر، رای، احتیاط، بصیرت، صلاحدید، حزم

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مصلحت دیدن صلاح دیدن .

لغت نامه دهخدا

صلاح دید. [ ص َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) تجویز. مصلحت دیدن. صلاح جستن. صوابدید. رجوع به صلاح و صلاح دانستن و صلاح اندیشیدن شود.

فرهنگ عمید

صلاح دیدن، مصلحت دیدن.

فرهنگ فارسی ساره

نیکخواهانه، روادید، نیکخواه


پیشنهاد کاربران

آتش به اختیار!

نیک نگری - نیک اندیشی - نگاه نیک

کاری که از روی صلاح انجام شود، نیکو خواهی


کلمات دیگر: