مترادف عقبی : آخرت، اخری، رستاخیز، عقبا، قیامت
متضاد عقبی : دنیا
برابر پارسی : رستاخیز، روز واپسین، جهان دیگر
futurity, life to come
hinder
after, hind, posterior
آخرت، اخری، رستاخیز، عقبا، قیامت ≠ دنیا
عقبی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) حمزةبن محمدبن عباس بن فضل بن حرث دهقان عقبی ، مکنی به ابواحمد. محدث و از اهالی عقبه ٔ بغداد بود و در ذیقعده ٔ سال 347 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ) (از معجم البلدان ).
عقبی . [ ع َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب به عقبة، که پیش از هجرت ، انصار با پیامبر اسلام (ص ) در آنجا بیعت کردند، و هریک از کسانی را که در آنجا حضور داشتند «عقبی » نامند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عقبة شود. || منسوب به عقبة، که در ماورای نهر عیسی در نزدیکی دجله ٔ بغداد قرار دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به عقبة شود.
عقبی . [ ع َ ق َ] (ص نسبی ) منسوب به عقب ، در تداول فارسی ، آنکه یا آنچه مؤخر باشد. مقابل جلوئی . رجوع به عَقِب شود.
عقبی . [ ع َق ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عقب که گویا بطنی از کنانه باشد و ابوالعافیة فضل بن عمیربن راشدبن عبداﷲ کنانی عقبی مصری بدانجا منسوب است . وی محدث بود و به سال 197 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
عقبی . [ ع ُ ] (اِخ ) رضوان بن محمدبن یوسف عقبی شافعی مصری ، مکنی به ابونعیم . از حافظان حدیث بود و به سال 769 هَ . ق . در منیه ٔ عقبه در جیزة متولد شد و به سال 852 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : الاربعون المتباینه . المنتقی من طبقات الفقهاء. (از الاعلام زرکلی از الضوءاللامع).
فردوسی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
خاقانی .
عطار.
مولوی .
سعدی .
سعدی .
منوچهری .
انوری .
ظهیر فاریابی .
عقبا#NAME?