مترادف شرم اور : ( شرم آور ) خفت بار، فضاحت بار، فضیح، ننگ آور، ننگین متضاد شرم اور : ( شرم آور ) افتخارآفرین، افتخارآمیز
flagrant, ignominious, shameful, smut, smutty, black, discreditable, disgraceful, ignoble, infamous, reprehensible, monumental, indecent
vile (صفت)فرومایه، خسیس، پست، بد اخلاق، زننده، فاسد، شرم اور، بدصفت، دون، بدطینتindecent (صفت)ناپسند، فحاش، گستاخ، بی حیا، نا شایسته، شرم اور، نا نجیب، خارج از نزاکتgross (صفت)زشت، درشت، بزرگ، انبوه، وحشی، بی تربیت، ستبر، زمخت، شرم اورpetulant (صفت)ترشرو، کج خلق، ستیزه جو، زود رنج، شرم اورshameful (صفت)سردرپیش، ننگین، شرم اورinglorious (صفت)ننگین، افتضاح اور، شرم اور، گمنام
( شرم آور ) شرم آور. [ ش َ وَ ] ( نف مرکب ) خجلت آور. مایه شرم و خجلت. که شرمساری آرد. مورث خجلت. مایه خجلت. موجب سرافکندگی. ( یادداشت مؤلف ).آنچه موجب شرم شود. خجلت آور. ( فرهنگ فارسی معین ).