logical (صفت)استدلالی، منطقی، عقلانیrational (صفت)معقول، منطقی، فکری، گویا، عقلانی، عقلایی، عقلی، مدللintellectual (صفت)روشن فکر، فکری، دارای افکار بلند، عقلانی، ذهنی، خردمند
عقلانی. [ ع َ ] ( ص نسبی ) منسوب به عقل. عقلی : شخص انسان را ز حق یک نور عقلانی عطاست روح ده دانست که اعضا برنتابد بیش از این.خاقانی.
این واژه عربی ـ پارسی و به معنی معقول است؛ و پارسی آن اینهاست:ژیتیک ( ژیت از سنسکریت: چیتَ= عقل + پسوند مفعولی «یک» ) سِپانیک ( سِپان از اوستایی: سْپانَ + «یک» ) ویژناتیک ( ویژنات از سنسکریت: ویجناتَ= عقل + «یک» ) جینانیک ( جینان از سنسکریت: جْنیانَ= عقل + «یک» ) ویونیک vyunik ( ویون از سنسکریت: وَیونَ= عقل + «یک» )