کلمه جو
صفحه اصلی

عقب کشیدن

فارسی به انگلیسی

shrink, withdraw, to draw back, to withdraw, to retreat to finch

to draw back, to withdraw, to retreat to finch


shrink, withdraw


فارسی به عربی

انکمش

مترادف و متضاد

retract (فعل)
جمع شدن، عقب کشیدن، تو رفتن

draw back (فعل)
پس زدن، عقب کشیدن

withdraw (فعل)
صرف نظر کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب زدن، عقب نشستن، باز گرفتن، بازگیری کردن

recede (فعل)
کنار کشیدن، عقب کشیدن، دور شدن، پس رفتن، بعقب سرازیر شدن

roll back (فعل)
عقب کشیدن

set back (فعل)
پس زدن، عقب کشیدن

فرهنگ فارسی

عقب رفتن پس رفتن

لغت نامه دهخدا

عقب کشیدن. [ع َ ق َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) عقب رفتن. پس رفتن. قدم باز پس نهادن. || عقب بردن. پس بردن.

پیشنهاد کاربران

قدم باز پس گرفتن
عقب نشینی کردن عقب رفتن


کلمات دیگر: