مترادف سرازیر شدن : روان شدن، جاری شدن، هجوم آوردن، روی آوردن
سرازیر شدن
مترادف سرازیر شدن : روان شدن، جاری شدن، هجوم آوردن، روی آوردن
فارسی به انگلیسی
inrush, cascade, decline, deluge, descend, dip, grade, incline, pitch, stream
to slope, to slant, to be turned upside down, to come or fall down
فارسی به عربی
قمة , منحدر
تعلیة
تعلیة
قمة , منحدر
مترادف و متضاد
فرود امدن، پیاده شدن، فروکش کردن، سرازیر شدن، نزول کردن، پایین رفتن، پایین امدن
سرازیر شدن
سرازیر شدن، کج کردن، کج شدن، سرازیر کردن، شیب پیدا کردن، تحریف کردن، کج رفتن
سرازیر شدن، سرازیر کردن، سراشیب کردن
سرازیر شدن، دم کردن، ترقی کردن، سراشیب کردن
روانشدن، جاری شدن
هجوم آوردن، رویآوردن
۱. روانشدن، جاری شدن
۲. هجوم آوردن، رویآوردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - از بالا به پایین رفتن بسراشیبی رفتن . ۲ - سرنگون شدن .
فرهنگ معین
( ~ . شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - رو به پایین رفتن . ۲ - سرنگون گشتن .
واژه نامه بختیاریکا
دَرگشتِن؛ دریسِستِن
پیشنهاد کاربران
Rain down
کلمات دیگر: