مترادف شدید : اکید، بسیار، هنگفت، دشوار، زفت، سخت، قوی، محکم
متضاد شدید : خفیف
برابر پارسی : سخت، تند، دشوار، پرزور، سهمگین
extreme, acute, abysmal, austere, bad, deadly, brutal, fierce, consuming, crucial, crying, deep, desperate, dire, dour, drastic, driving, excruciating, great, gusty, harsh, hearty, heavy, hot, intemperate, intense, intensive, intent, sharp, keen, sore, mighty, mortal, overpowering, poigna
extreme, acute, abysmal, austere, bad, deadly, brutal, fierce, consuming, crucial, crying, deep, desperate, dire, dour, drastic, driving, excruciating, great, gusty, harsh, hearty, heavy, hot, intemperate, intense, intensive, intent, sharp, keen, sore, mighty, mortal, overpowering, poignant, punitive, rigid, rigorous, rough, rude, rugged, savage, severe, stormy, strict, stringent, strong, swingeing, tearing, tempestuous, terrible, tough, towering, unconscionable, unmitigated, vehement, vicious, vigorous, whirlwind
شديد , دردناک , تالم اور , اندوه اورد
اکید ≠ خفیف
بسیار، هنگفت
دشوار، زفت
قوی، محکم
۱. اکید
۲. بسیار، هنگفت
۳. دشوار، زفت
۴. سخت
۵. قوی، محکم ≠ خفیف
شدید. [ ش َ ] (اِخ ) شدیدبن قیس محدث است . (منتهی الارب ). || لقب ابوبکر هفتمین از امرای بنی حفص . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ابوبکر شدید شود. || نام مولای ابوبکر. (منتهی الارب ). || ... ابن عادبن عملاق بن لادبن سام بن نوح . (حبیب السیر). رجوع به شدادبن عاد شود.
شدید. [ ش َ ] (ع ص ) دلاور. || توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، شِداد، اشدّاء. (اقرب الموارد). || بخیل . || سخت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
- شدیدالحنزوانه ؛ کنایه است از تکبر و عظمت . (از اقرب الموارد).
- شدیدأدید ؛ از اتباع . (مهذب الاسماء).
- شدیدالشکیمة ؛ سخت لگام . سختگیر و متعصّب : شدیدالشکیمة فی الدین وثیق العزیمة فی اطاعة اﷲ رب العالمین . (تاریخ یهقی ص 300).
- شدیدالعمل ؛ سختگیر. دشوارگیر: عین الدوله مردی شدیدالعمل بود. (یادداشت مؤلف ).
- شدیدالعذاب ؛ سخت عذاب : ... و ان اﷲ شدیدالعذاب ؛ و آنکه خدا سخت عقوبت است . (قرآن 165/2).
- شدیدالقسوة ؛ سخت سنگدل .
- شدیدالقوی ؛ سخت نیرو : علمه شدیدالقوی ؛ آموخت او را سخت نیرو و قوی . (قرآن 5/52).
- شدیدالعقاب ؛ سخت عقوبت : و اعلموا ان اﷲ شدیدالعقاب ؛ و بدانید که خدا سخت عقوبت است . (قرآن 196/2).
- شدیداللحن ؛ تند و زننده ، آبدار: یادداشتی شدیداللحن ؛ تند و درشت .
- شدیدالکاهل ؛ بلندجانب . صاحب شوکت .
|| (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد).
سخت، سهمگین