کلمه جو
صفحه اصلی

صنعتکار


مترادف صنعتکار : پیشه ور، صنعتگر

فارسی به انگلیسی

artisan, craftsman, workman, artisan, artificer

artificer, artisan


artisan, craftsman, workman


فارسی به عربی

صانع

مترادف و متضاد

artificer (اسم)
هنرمند، صنعت کار، پیشه ور

artisan (اسم)
صنعت کار، صنعت گر، افزارمند

پیشه‌ور، صنعتگر


فرهنگ فارسی

صنعتگر، اهل صنعت، اهل هنر
( صفت ) صنعتگر صانع : نقاش با جسارت تمامی که نشانه اعتماد به نفس و زاییده قدرت صنعتکاران است سرگرم نقاشی بود .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص . )صنعتگر، صانع .

لغت نامه دهخدا

صنعت کار. [ ص َ ع َ ] ( ص مرکب ) هنرمند. افزارمند. صنعتگر.

فرهنگ عمید

= صنعتگر


کلمات دیگر: