شستشو کردن
فارسی به انگلیسی
to bathe, to wash oneself, to irrigate, rinse
rinse
فارسی به عربی
استحم , حمام
مترادف و متضاد
حمام گرفتن، شستشو کردن، ابتنی کردن
شستشو کردن، شسته شدن
از بین بردن، شستشو کردن، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن
شستشو کردن، استحمام کردن
چکیدن، کشیدن، شستشو کردن، ریختن
کلمات دیگر: