محراث
شخم کردن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن
خیش زدن، خیش کشیدن، شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) شیار کردن زمین با گاو آهن یا تراکتور برای زراعت شخم کردن .
شیار کردن کندن زمین برای تخم ریزی
شیار کردن کندن زمین برای تخم ریزی
لغت نامه دهخدا
شخم کردن. [ ش ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب )شیار کردن. ( برهان ). کندن زمین برای تخم ریزی. ( فرهنگ نظام ). شکافتن زمین به درازا و جز آن با گاوآهن یابا بیل و امثال آن. و رجوع به شخم و شخم زدن شود.
کلمات دیگر: